از همين رو در شرايطي كه در بهترين قاليشويي در مشهد خيل عظيمي از كتابهاي فرشي با گونه هاي و اقسام عوارض به تعريف و تمجيد و ثنا فرش روضه خوان صفي پرداخته گرديده، ولي اينجانب نتوانم آن خصوصيت و قيمت هنري و زيبايي را در آن ببينم همگي آن عوارض به نوعي توجيه بي اثر منتقد و تاليف كننده بدل شود. يعني منتقد كمكي به فهم شبيه اينجانب از آن فرش نكرده ميباشد كه چنانچه اينگونه باشد پس همگي آنچه منتقد مي تواند ايفا دهد اين ميباشد كه دقت كاربر را به ديدن چيزي كه چشم ميباشد در جهات خاصي معطوف نمايد. به عبارت بي آلايشخيس منتقد ميتواند با برهان به اينجانب بقبولاند كه فلان فرش دارنده فلان خصيصه يا اين كه خصوصيت ميباشد كه آن را يك اثر شاخص هنري يا اين كه بي آلايش مي داند. البته اينجانب (استفاده كننده) تنهاً نميتوانم با آن ادله قبول كنم فلان فرش دارنده آن خصيصه ميباشد. اينجانب ميخواهم خودم آن خصوصيت را ببينم. براين اساس ما يحتاج ميباشد در انتقاد يك فرش دستباف به مكان دلايلي كه شايد خيالي و يا اين كه لزوماً كلي و قابل تعميم نيستند، نگاه استفاده كننده را معطوف به نكاتي كنيم كه خويش چشمايم و قضاوت ادراكياي نشانه بر خصوصيت هنري و زيبايي شناسانه و مخصوص آن فرش داشتهايم.
مبني بر اين تبيين، وظيفه يك منتقد امداد به ديدن و شم كردن خصوصيتهاي ارزشي يك تخته فرش ميباشد. سپس منتقد مي بايست نشانه دهد كهاين خصوصيتهاي ارزشي چه ارتباطي با جزئيات دقيق يك اثر هنري داراست. براي مثالً چه طور گردش موزون ختاييها در فرش روحاني صفي توانسته در كليت يك اثر متناسب با يك جاي مذهبي تأثيري متقابل و تكميل كننده داشته باشد. ادراك اين تأثيرات مقولهاي ميباشد كه خويش فرد شايد به ياري ديگرافراد بايستي آنهارا دريابد. فردي كه ما خواهيم توانست اورا داراي تخصص يا اين كه منتقد هنري فرش بناميم.
دوشنبه ۰۳ آبان ۰۰ | ۱۴:۵۵ ۸ بازديد
تا كنون نظري ثبت نشده است